بدی رابانیکی دفع کن
بدی رابانیکی دفع کن
قرآن کریم
هرگز نیکی وبدی یکسان نیست ؛
بدی رابانیکی دفع کن ،ناگاه (خواهی دید)همان کسی که میان تو و او دشمنی است،گویی دوست گرم وصمیمی است! اماجز کسانی که دارای صبر واستقامتند به این مقام نمی رسندوجز کسانی که بهره عظیمی (از ایمان وتقوا)دارند به آن نایل نمی گردند.
سوره ی فصلت
آیات 35-34
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است
شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است
تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان
این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است
مادر!حضور نام تو در شعر های من
لطف خداست شامل حال غزل شده است
غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم
این مسأله میان من و عشق حل شده است
سیاره ای که زهره نشد آه می کشد
آه است و آه آنچه نصیب زحل شده است
زهرایی و تلألو نور محبتت
در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است
با نام تو هوای غزل معنوی شده است
بی اختیار وارد این مثنوی شده است
هرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری
تنها تویی که بر سر ذوقم می آوری
نامت مرا مسافر لاهوت کرده است
لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است
از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت
باید برای بردن نامت وضو گرفت
نور قریش! تا که تویی صاحب دلم
غرق خداست شعب ابی طالب دلم
عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است
حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی است
از این شکوه ، ساده نباید عبور کرد
باید مدام زندگیت را مرور کرد
چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است
پیش تجملات ، جهازت سپر شده است
آیینه ای و سنگ صبور پیمبری
در هر نفس برای پدر مثل مادری
اشک شما عذاب بهشت است ، خنده کن
لبخندت آفتاب بهشت است ، خنده کن
دنیای ما نبوده برازنده ی شما
هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما
آیینه ای نهاده خدا بین سینه ام
حس می کنم مزار تو را بین سینه ام
مانند آن خسی که به میقات پر کشید
قلبم به سوی مادر سادات پر کشید
شاعر : سید حمید رضا برقعی
سلامتی و علو درجات شاعر صلوات ...
یا علی رفتم بقیع امّا چه سود ؟
هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست ؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست ؟
هر چه باشد ما نمک پروده ایم
دل به عشق فاطمه خوش کرده ایم
حج ما بی فاطمه بی حاصل است
فاطمه حلال صدها مشکل است
کعبه بی فاطمه مشتی گل است
فاطمه حلّال صدها مشکل است
قلب ما را یا علی خون کرده ای
در کجا گل را تو مدفون کرده ای
بین قبر و منبر پیغمبر است ؟
در بقیع یا اینکه جای دیگر است ؟
شاعر سید حسن خوش زاد